بسماللهالرحمنالرحیم
من اول از همه این مسئلهی رابطهی زناشویی شروع بکنم، چند تا روایت را برای شما بخوانم چون این را کمتر میگویند من مجبورم این را بیشتر بگویم. اخیراً چندین جلسه من اینور و آن طرف میروم فقط همینها را میگویم برای اینکه اینها توی جامعه باید نشر بشود. اینها کمک میکند به تقویت حیا و عفّت در جامعه. ما یک جوری حرف میزنیم با همدیگر وقتی که حرف میزنیم همه بهداشتی، مؤدب، مذهبی. سابقاً نمیدانم یادتون هست یا نه ما روضهخوانیهایی که میآمدن منبرهای زنانه که میآمدن اینها خیلی راحت توی مجالس احکام شرعی جنسی را خیلی راحت میگفتند. همینها که توی رساله هم هست. توضیح راجع به جزئیات اگر فلان شد فلان کنید، اگر این اتفاق افتاد غسل براتون واجب میشود اگر چه شد تا مقدماتش رفتی غسل واجب نیست از اینجا به بعد غسل باید بکنید. اینها را عادی، خیلی عادی میگفتند همه هم میفهمیدند یعنی منافاتی با حیا نداشت. حالا میگویند این چیزها را نگویید اینها خلاف حیا است بعد هزار کار صد بار ضد حیا انجام میدهند همه. این خیلی چیز عجیبی است. تربیت معکوس. سابق مثلاً یک آقایی بود در مسجد گوهرشاد منبر میرفت خیلی راحت و عادی نماز جماعت را که میخواند احکامش را که میگفت بعد راجع به احکام جنابت و معاشقه و اینها همه حرفهاش را میزد و بعد آخر صحبتش هم میگفت که آقایان، خانمها، پیرزنها، پیرمردها شب جمعه یادتان نرود. جدیها. تو مسجد گوهرشاد پشت بلندگو. شب جمعه یادتان نرود به آداب مستحب شب جمعه برسید اقلاً هفتهای یک بار لازم است و در حد توانتان. اینها را میگفت خیلی عادی و هیچکس هم نمیگفت عجب آدمی هستی. چه حرف بیحیاییای زدی. خیلی هم با حیایی است. اگر به این حیا و ادب اسلامی عمل کنید آنوقت نمیروی این همه خیانت جنسی و این همه خانمبازی و روابط نامشروع و تجاوز جنسی و این مسائل پیش نمیآید. جنایت جنسی چرا توی جامعه پیش میآید؟ چون توی خانهها ارضا نمیشوند. زن و شوهر با همدیگر رابطهی درست زناشویی ندارند. آن وقت این اسلامی که از یک طرف قرآن ببینید چقدر دقیق است. قرآن میفرماید که آیهی 30 سورهی نور. میفرماید که به مردان مؤمن، به مردان مسلمان بگو چشمچرانی نکنند و خانمها را دید نزنند توی خیابان نگاه نکنند، دنبال خانمها راه نیفتند. به غریزهی جنسی خودشان مسلط باشند. قُل للمؤمنین. به مردان مؤمن بگو. یغضوا مِن ابصارِهِمْ، بر چشمهاتان مسلط باشید، کنترل کنید خودتان را. و یحفظوا فروجَهُمْ. کنترل جنسی بکنید خودتان را. پاکدامن باشید. هرزگی نکنید. ذالک ازکالهم. این برای مردان مؤمن پاکتر است. خودتان را پاک نگه دارید. بعد آیهی بعد، اول به مردان میگوید چشمچرانی نکنید بعد به خانمها میگوید قُل للمؤمنات، به زنان مؤمن بگو یغضُضنَ مِن اَبصارِهِمْ، شما هم چشمچرانی نکنید. نگاههای آنچنانی نکنید به مردهای تو خیابان. و یحفظنَ فروجَهُمْ، دامان خودتان را پاک نگه دارید. و لا یُبدینَ زینَتَهُمْ، زیباییهای خودتان را، جذابیتهای خودتان را به مردان مختلف توی خیابان نشان ندهید توی جامعه. اِلا ما ظَهَرَ مِنْها، اِلا آن زیباییهایی که دیگر آشکار است. نمیخواهد کاملاً خودتان را بپوشانید. آن مقداری که دیگر طبیعی است، یک جذابیتهایی که زن برای مرد دارد به طور طبیعی او را دیگر کاری نمیشود کرد. قرآن فرمود اِلا آن جذابیتها و زیباییهایی که دیگر آشکار است آن هیچی و الا خودتان را بپوشانید. درست راه بروید. درست توی خیابان این کنترل حجاب که عرض کردم باعث میشود تحریک شهوت در خلوت زن و شوهر و الا ریزهخواری جنسی سیری کاذب و گرسنگی جنسی کاذب درست میکند. افراط و تفریط در مسائل شهوت و بیماری جنسی که هم بیماریهایی روانی و اعصاب درست میکند هم انحرافات اخلاقی درست میکند و هم باعث خشونت و تجاوز جنسی میشود و هم روابط نادرست میشود، هم فروپاشی اخلاق و خانواده میشود و هم اشتهای جنسی را باید کنترل کنید. نه افراط نه تفریط. همین دینی که اینقدر تأکید دارد. یا راجع به محرم و نامحرم میگوید آقا چون بعضیها فکر میکنند محارمشان هر کس هست دیگر برهنه هم میتوانند بروند. حالا بعضیها که محرم و نامحرم ندارند یا مثلاً بعضیها فکر میکنند توی مجلس عروسی یا توی میهمانی محرم و نامحرم مهم نیست. آنجا همه خواهر و برادرند. یا فکر میکند که وقتی گفتن پدر تو، پسر تو، برادر تو محرمند فکر میکند همینجوری که جلوی شوهرش میرود جلوی آنها هم میتواند بیاید. اینها مراتب دارد. برهنگی مراتب دارد. اصولی یک پرنسیپی باید حاکم باشد بر زندگی. آن جوری که جلوی پدرت، جلوی شوهرت میآیی آنجوری نمیتوانی جلوی پدرت و برادرت و پسرت حتی بیایی. حتی توی روایت میگوید خواهر و برادر وقتی به سن بلوغ جنسی میرسند مراعات کنید. دختر جلوی برادرش. دیگر اینها مسائل واقعی است. میگوید زن نامحرم روی یک صندلی نشسته بلند میشود بلافاصله یک مرد نامحرم آنجا ننشیند. یک کمی صبر کند چون گرمای بدن زن هنوز آنجا هست و این مرد مینشیند و همین هم روی آن تأثیر میگذارد. بالاخره تخیلات جنسی یک بحثی است. میدونید ما یک علمی امروز داریم به نام روانشناسی جنسی. اینها حرف مفت نیست. یک حوزهی پیچیدهای است در حوزهی روانشناسی جنسی که میگوید اصلاً نگاه مرد به زن با نگاه زن به مرد دو جور است، یک جور نیست. وقتی با هم حرف میزنند، مرد و زن با هم حرف میزنند مرد با یک نیت گوش میکند، یک جور گوش میکند زن یک جور دیگر گوش میکند. اینها توی حوزهی روانشناسی، توی حوزهی بیولوژی و فیزیولوژی مرد و زن هست. نوع هرمونهای جنسیشان، غددشان، طرز رفتارها، اینها همه با هم متفاوت است. ما اینها را نمیدانیم بعد میگوییم این احکام را چرا اسلام گفته؟ برای همینها گفته. برای اینکه همه پشتوانه و مبنای علمی دارد. بله حالا همین اسلامی که این را میگوید که نگاه نکنید، فلان نکنید، فلان جا این مراعاتها را بکنید همین اسلام ببینید چه میگوید در داخل خانواده. امام صادق(ع) فرمود: «خَیرُ نِسائِکُم اَلّتی إذا خَلَت مَعَ زَوجِها خَلَعت لَهِ در الحیا». بهترین زنان شما، زنان مسلمان زنانی هستند که همانطور که توی خیابان، توی عرصهی عمومی باوقارند، پوشیدهاند و با کرامتند توی خانه برای شوهرشان این لباس حیا را کنار بگذارند و به لحاظ حیا برهنگی یعنی بیحیایی، بیحیا. پرسیدند زن مسلمان کیست؟ پیامبر فرمود: «زن مسلمان زنِ باحیای بیحیا«. گفتند یعنی چه؟ فرمود: «با حیا در بیرون از خانه، بیحیا در درون خانه». این زن ایدهآل مسلمان است به لحاظ رفتار جنسی. «إذا لَبِسَت لَبِسَت مَعَهُ در الحیا»، وقتی که لباس حیا را میپوشد بیرون میآید کامل مثل یک زره حیا، زره نه لباس عادی. زره حیا بپوشد ولی وقتی که توی خانه است پیراهن حیا را هم از تنش خارج کند و راحت باشد با همسرش. پیامبر فرمودند حالا من اینها را میخوانم، اینها که من میخوانم دیگر وقت نیست الان نمیتوانم طبقهبندی بکنم. شما خودتان توی ذهنتان طبقهبندی کنید این روایتها هر کدامشان به یکی از آن پنج پیوندی که من اشاره کردم اشاره دارد. یعنی بخشی از آن برای تقویت پیوند جنسی است، بخشی از آن برای پیوند عاطفی و عشق است، بعضی برای پیوند اقتصادی است، بعضی برای پیوند اخلاقی است و بعضی برای پیوند حقوقی و عدالت در خانه است. احترام به حقوق همدیگر. صحبتهای ما آقا یک ربع بیشتر شده؟ اگر خسته شدید من الان ختمش بکنم، اگر مایل باشید من چند تا روایت توی این حوزهها بخوانم که خوشتان بیاید اقلاً. بعضیهاشان را چون کمتر برای ما گفتند نشنیدیم. ببینید چه نوع رابطهای توی خانواده بین زن و شوهر باید حاکم باشد. از پیامبر پرسیدند که آقا اگر یک زن و شوهری از دست همدیگر عصبانی شدند، یک وقتی دعوایی چیزی پیش آمد که پیش میآید توی هر خانهای حالا خانهی علی و فاطمه پیش نمیآید میگوید ما یک بار هم همدیگر را عصبانی نکردیم همهی خانهها هست دیگر. پیامبر فرمودند زن و شوهر مسلمان وقتی که از دست هم عصبانی شدند، وقتی که خشمگین شد همسرش عصبانی شد دستش را در دست او بگذارد. این برود سراغ او. دستش را بگذارد توی دست همسرش و منتکشی کند. پیامبر فرمود در امت من، من از آن کسی شفاعت میکنم که منت همسرش را بکشد. من شفیعش هستم. آنی که منتکشی میکند میرود جلو عذرخواهی میکند پیامبر فرمود من آن را شفاعت میکنم. دستش را در دست همسرش بگذارد و به او بگوید تا راضی نشوی، تا لبخند نزنی و از من راضی نشوی نمیروم. این عین روایت پیامبر است و به خواب نمیروم. این روایت میفرماید حتی از تماس، از ارتباط لمسی برای کنترل خشونت، مهار خشونت در خانواده و انگیزهی محبت، حتی از انگیزهی شهوت استفاده بشود برای مهار خشونت. توی خانوادهی اسلامی میفرماید خشونت نباید باشد. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند که با همسرانتان مدارا کنید در همه حالا حتی اگر حق با شماست و او به شما ستم کرده و حرف بیربط زده. با او مدارا کنید، تسامح و سازش. معاشرت نیک و فرمود که به همسرانتان اظهار عشق کنید. به او بگویید که من عاشقت هستم، من دوستت دارم. به همسرتان اظهار عشق کنید تا زندگیتان شیرین باشد و سر مباحث زیباییشناسی در زندگی و خانواده. در روایت دیگر باز فرمودند که یکدیگر را عاشقانه صدا بزنید. زن و شوهر توی خانه همدیگر را صدا میزنند توی روایت فرمودند امام(ع) فرمودند یکدیگر را عاشقانه صدا بزنید. با نامهای زیبا. با نامی که همسرتان دوست دارد آن را صدا بزنید. پیامبر فرمودند که مثلاً روی خانمش اسم حمیرا به همسرش میگفت حمیرا چون او دوست داشت. حمیرا یعنی گل سرخ. یعنی گلکم به تعبیری. پیامبر چون او دوست داشت صدایش که میزد به همین ترتیب میگفت گل من، گلکم اینجوری صدایش میزد. اینها در روایات هست در سنت پیامبر. میفرمود چون ایشون این اسم را دوست دارد من به همین اسم صدایش میزنم. فرمودند که طرز صدا زدنتان در خانه پیام عشق و حتی پیام شهوت داشته باشد به شرطی که جلوی بچهها و جلوی میهمان نباشد. میگوید حتی وقتی همدیگر را صدا میزنید در روایت داریم وقتی همدیگر را صدا میزنید در طرز صدا زدن همدیگر هم اظهار عشق باشد هم اظهار شهوت که تمایل جنسی و عاطفه هر دو را بیدار کند در شما. در روایت باز فرمودند که حالا در روابط اجتماعی و به خصوص خانواده فرمودند که چیزهایی هست که حکایت از عشق و وُد و محبت میکند از جمله اینکه «یلقاحُ بالبُشْر». یکدیگر با چهرهی باز و عاشقانه نگاه کنید و با هم روبرو بشوید و حرف بزنید «و یَدعوهُ بِاَحَبِ الاَسما اِلَیه». بهترین اسم، اسمهایی که دوست دارد با آن اسمها صدایش بزن همسرت را. باز روایت یکی دیگر فرمودند که «اَجملوا فیِالخِطاب تَسْمَعوا جمیلَ الجوا؛ با همدیگر زیبا و قشنگ صحبت کنید تا جواب قشنگ بشنوید.» کلمات زیبا و مؤدبانه و عاشقانه و زیبا به هم بگویید تا همان را بشنوید. پاسخ دوست داشتنی و زیبا میخواهی کلمات زیبا و محبت بر انگیز به کار ببر. روایت دیگر فرمود: «عَوِّد لِسانَکَ لین الکلام». زبانتان را عادت بدهید با کلمات ملایم و غیر خشن. تمرین کنید و زبانتان را نرم کنید. فرمود: «تَبَسُمُکَ فی وجه الحسن». فرمود در خانواده مسلمان زن و شوهر وقتی به هم نگاه میکنند با تبسم، با یک لبخند به هم نگاه کنند. اینها توی روایات ماست. یعنی پیامبر اکرم، یعنی امیرالمؤمنین، یعنی ائمه اهل بیت، امام حسن، سیدالشهدا، امام رضا، اینها همهی اینها توی خانوادههاشان اینجوری بودند. فرمود وقتی به هم نگاه میکنید یک لبخندی بزنید. رابطهها دوستانه باشد. راجع به بحثهای مهریه و اینها هم باز در روایاتی هست که مهریه به معنای هدیه به همسر است. ببینید این هم یکی از سنتهای اسلامی است که توی خانوادههای ما خلافش انجام میشود. توی روایت دارد که اهل بیت میفرمودند ما اولی که ازدواج میکنیم همان اول مهریهی خانممان را به او میدهیم. توی خانوادههای ما مهریه را گذاشتند برای چه موقع؟ برای طلاق. اصلاً همه چیزمان برعکس است. آنجا میگوید مهریه را به محض ازدواج، امام(ع) میگوید ما ازدواج که میکنیم بلافاصله مهریهی خانم را به او میدهیم. اینجا مهریههای بالا میگذارد که تا پدر جدش و هفت جد و هفت نسل بعدش هم نمیتوانند بدهند که اصلاً شرعاً میدانید حرام است. یعنی مثل چک بیمحل امضا کردن است این مهریههای بالا. چون مهریه به محض ازدواج برای زن است و اگر زن نخواهد باید به او عرضه کنی ولو او نگوید که بده. اصلاً سنت اسلام این است. به محض ازدواج مرد باید مهریه را به خانمش تقدیم بکند، هدیه بکند. اگر خانمش نخواست بگوید نه نمیخواهم یا الان نمیخواهم یا بخشیدم اصلاً یا بعداً میگیرم اصلاً. ولی مرد باید همان اول هدیه کند. چیزی که نداری چرا مهریه. ما این را که نداریم مهریه میکنیم بعد هم نمیدهد. میگذارند برای طلاق، موقع طلاق هم سعی میکنند ندهند. میگوید یک جوری چنان تحت فشارت بگذارم که خودت بگویی مهریهام را که بخشیدم هیچی دو برابرش را هم میدهم دست از سرم بردار. خب اینها سنت اسلام است، این هم ما هستیم. پیامبر فرمودند زن مسلمان چطور زنی است به لحاظ حیا و عفت؟ فرمود: «المتبرّج مع الزوجها». تبرّج یعنی چه؟ تبرج یعنی رفتاری که رفتار جنسی، رفتار تحریک کننده. فرمود زن مسلمان زنی است که با شوهرش توی خانه اهل تبرج باشد اما بیرون «الحسانُ علی غیره»، اما توی جامعه، توی دانشگاه، توی خیابان، توی محل کارش، اداره، تاکسی، پارک، بازار، مغازه با وقار و سنگین و حفاظت شده. حالا بعضی از خانمها توی این مغازهها مثلاً با او فروشنده یک جوری حرف میزنند که کاش مثلاً نصف این را با شوهرشان حرف میزدند. توی بازار این جوری حرف میزند با آن مرد، توی خانهاش با شوهرش داد میزند. یا مرد توی خیابان با زنهای دیگر خیلی مهربان، مؤدب، خیلی با نرمش صحبت میکند با خانم خودش مثلاً، با خانم خودمان مثلاً داد و دعوا. رفتار خشن، ادبیات خشن در داخل خانه اینها چیزهایی است که بین ما رایج است و جزو بیماریهای اخلاقی ماست. جزو فاصلههایی است که ما از سنت اسلام و قرآن و پیامبر داریم. فرمود که زن در خانه و زن و شوهر هر دو باید برای هم آرایش بکنند و محیط را آماده بکنند برای معاشقه. «إذا خلا بها بذلت له ما یریدُ مِنها». اگر شوهرش از او مطالبه میکند کاملاً همکاری کند و امتناع نکند. زمان و مکان مهم نیست، مهم حفظ حیا و عفت است. قرآن میفرماید که «فَعتوا حرصَکُمْ اِنا شِئتُم». هر جور، هر زمان، هر وقت این تمایل به وجود آمد سرکوب نکنید نیاز جنسی و این میل جنسی را سرکوب نکنید و به روش مشروع ارضایش بکنید. از یک طرف توی عرصهی عمومی میفرماید که عرصهی عمومی را جنسی نکنید. قرآن میفرماید به زنان بگو «لا یرزبنَ بِاَرْجُلِهِم». وقتی راه میرون یک جوری راه نروند که، آخر خلخال به پاهایشان میبستند زنهای عرب همینطور که النگو به دست میبندند یک چیزی هم به پا میبستند خلخال. الان هم هست بینشان. رایج است. میفرمود پاشان را یک جوری نکوبند روی زمین که این صدا میکند پاش توجه جلب بکند. جلب توجه بکند یا راجع به حجاب میفرماید هر چه زن جوانتر و جذابتر است باید در مورد حجاب حساستر باشد و الا اگر آخر بعضیها هستند توی جوانی خیلی مسائل را رعایت نمیکنند، وقتی پیر میشوند و دیگر مثلاً از قیافه میافتد و خیلی دیگر خریدار ندارد آن وقت خیلی مذهبی و با حجاب میشوند در حالی که خلافش را قرآن میگوید حتی قرآن میفرماید خانمهایی که دیگر از آنها گذشته و دیگر مردها، پیرمردها و اینها دیگر خیلی به آنها نگاه نمیکنند اینها خیلی حالا حجابشان را سفت و سخت هم نگرفتند، نگرفتند. این در قرآن است. میفرماید اگر از آب و رو افتادی و حالا دیگر خیلی نگاهت نمیکنند آنجا خیلی حجاب سنت خیلی رفت بالا، البته خانمها سنهاشان هیچ وقت بالا نمیرود ولی بنا بر فرض میگوید اگر سنشان خیلی رفت بالا و دیگر کسی نگاه نمیکند چشمش دنبالت نیست میگوید به خانمهایی که خیلی مسن هستند مثلاً 130، 140 منظورم هست به آنها بگو که حالا حجاب را خیلی سفت هم نگرفتی نگیر مهم نیست اما در باب رعایت حرمت زن این روایت را باز پیامبر فرمودند که این هم خیلی عجیب است، نمیدونم این را شنیدید یا نه خیلی جالب است. پیامبر فرمودند در شب معراج آنقدر جبرئیل توصیه به زن کرد، توصیه به حفظ احترام زنانتان و حقوقشان کرد که من گمان کردم حتی گفتن یک اُف به زن حرام است و حق گفتن یک اُف به او ندارم. قرآن میفرماید به پدران و مادرانتان حتی حق گفتن یک اُف، یک اُه ندارید. حق ندارید کوچکترین جسارتی به پدر و مادرتان بکنید. این آیهی صریح قرآن است که بعضی از بزرگان گفتند نه فقط توهین کردن به پدر و مادر آزار دادن، کتک زدن و اینها که هیچی، فحش دادن و اهانت و اینها، بلکه حتی یک کلمهای به معنای اینکه خوشم نمیآد از تو به پدر و مادر گفتن این گناه کبیره است. آن وقت پیامبر فرمود شب معراج آنقدر جبرئیل توصیه به من کرد که به مردان امتم بگویم که من گمان کردم که حق گفتن یک اُف ندارم. پیامبر(ص) فرمود: «مَن اَتَخَذَ اَمْرَاَتاً»، هر کس همسری اختیار کرد، «فَلیُکْرِمْها»، باید کرامت او را حفظ کند و به او احترام بگذارد. «و لا یُضَیِعها»، حق ندارد همسرش را تضییع کند، حرمتش را، حقوقش را حق ندارد ضایع کند. یکی به پیامبر گفت آقا فلانی راجع به زنش تعبیر "لعبت" را به کار برد. لعبت یعنی دلبری و جذابیت و اینها. پیامبر(ص) فرمودند: بله لعبت هست اما «اِنَهُنَ امانَتُ الله». زنان شما امانت خدا هستند در دست شما مراقب باشید به خدا و امانت خداوند خیانت نکنید و این امانت را ضایع نکنید در خانه. چون حالا قدرت بدنی بیشتری داری یا به لحاظ اقتصادی مسلط هستی بر آن سوءاستفاده نکنی. اهانت، خشونت در رفتار عشقی، در رفتار زندگی نباشد البته از آن طرف هم توصیهی شوهر در یک جایی، در یک روایت نقل شده که اگر میشد به غیر خدا سجده کرد به زنان میگفتم در برابر شوهرانتان سجده کنید به این معنا که، نه به معنای بردگی و بندگی، به این معنا که حرمت شوهر و احترام شوهر را نگه دارید. از آن طرف به مرد میفرماید که کوچکترین جسارت به زنت، پامال کردن حقش، توهین به او، آزار دادن او پیامبر(ص) فرمود: «کسانی که به زنانشان توهین میکنند و آنها را میزنند شایستهی اهانتند.» فرمود: «کسی به زن اهانت میکند که خودش لعیم و پست است.» اینها روایت پیامبر(ص) است. فرمود: «هر کس میبینید به زنان اهانت میکند بدانید پست است، لعیم است. انسان با کرامت و محترم به زن و زنش توهین نمیکند.» اینها عین جملات پیامبر اکرم(ص) است. از آن طرف هم میفرمودند: زن نسبت به شوهرش حرمت نگه دارد. ببینید روابط عاطفی و عاشقانه. پیامبر فرمودند: زن و مردی که میخواهند گناهانشان بخشیده بشود نگاه عاشقانه و با محبت به همسرشان که بکنند خود او باعث پاک شدنشان از بعضی گناهان است. باز پیامبر فرمود: «نَظَرُ الوالد اِلی وَلَدِ». پدر و مادر وقتی بنشینند از سر محبت، «حباً لَه»، نگاه محبتآمیز به فرزندشان میکنند عبادت است. این عبادت است. «نَظَرُ الوَلَد اِلی والِدیه»، کودک وقتی به پدر و مادرش نظر با محبّت و با احترام میکند عبادت برای کودک است. ببینید چه چیزهایی را میگوید عبادت. عبادت یعنی چه؟ ما به چه میگوییم عبادت؟ عبادت یعنی چیزی که باعث نزدیکی به خداوند و تکامل معنوی میشود. ببینید پیامبر چه چیزهایی را میگوید عبادت خدا و تکامل معنوی و باعث نزدیکی به خداست. پیامبر فرمودند: «قالَ الرجُلِ للمرعَ اِنی اُحِبُّک»، اینکه مردی به خانمش بگوید دوستت دارم، «لا یذهبُ قَلْبَها ابدا»، هیچ وقت از قلب زنش بیرون نمیرود و همیشه در خاطر همسرش میماند و خداوند این را به پای مرد یک عبادت مینویسد. هر بار که به همسرش این کلمه و این جمله را بگوید. ابراز عشق، توجه به زیبایی، نیاز فطری و غریزی مرد و زن به خصوص زن، نیاز به دوست داشته شدن، امنیت خاطر، آرامش در روابط، امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «در خانه کلمات مستهجن و زشت و اهانتآمیز به کار نبرید چون باعث میشود رابطهی عاطفی و عشقتان ضعیف بشود و کینهها توی خانه شعلهور بشود.» همسر پیغمبر نقل میکند راجع به پیامبر(ص) جالب است. میگوید: پیامبر خب شبها تا صبح مشغول عبادت بود و گاهی بینش یک چرتی میزد، دوباره بلند میشد، دوباره یا تفکر یا مشغول فکر بود یا مشغول ذکر، باز دوباره استراحت. بعد ایشان میگوید: من معمولاً خواب بودم. ایشان میگوید: «اِنَ نبی کانَ اذا صلّی للرَکعةِ الفَجر»، وقتی ایشان دیگر نافلهی مستحبی صبح را میخواندند اولاً بی سر و صدا این کارها را میکردند که من بیدار نشوم. آقا حالا بلند شده سبحانالله، سبحانالله، سبحانالله. اینجوری نبود. توی خاطرات امام خواندم که امام نصف شبها برای نماز شب که بلند میشده یک ابری، یک تیکه ابر میگذاشته توی دستشویی زیر شیر که وقتی شیر آب را باز میکرد و میبست، وضو میگرفت این صدایی که آب میریزه روی دستشویی کسی را، مثلاً همسر یا کسی را بیدار نکند. عرض شود که میگوید پیامبر ذکرش را که میگفت بعد میآمد استراحت میکرد یا دراز میکشید نگاه میکرد ببینه من بیدارم یا خواب هستم. اگر میدید که من بیدار هستم، «فَاِنْ کُنْتُ مُسْتَیْغِضَ حَدَثِنی»، به من میگفت خب بیا بنشین یک کمی با هم صحبت کنیم. میگفت بنشین یک کمی با هم صحبت کنیم. مینشست با من به حرف زدن. «وَ اِلذتَجَعَ»، و الا اگر من خواب بودم من را بیدار نمیکرد و همینطور یک گوشهای دراز میکشید، «حتی یؤذَنَ بالصلوة»، تا اذان صبح بشود و به نماز صبح بایستد. پیامبر فرمود: این زرنگهایی که ما داریم توی خانوادهها که من هر چه کمتر کار بکنم از همسرم بیشتر کار بکشم من زرنگتر هستم. من بردم. درست عکس سنت خانوادهی اسلامی است. پیامبر فرمود: «اِنَ الرجُلَ اذا سَقَ اَمراَتهُ الما اُجِر»، فرمود: اگر مرد یک لیوان آب دست خانمش بده برای همین نزد خداوند معجور است. پیامبر فرمود: اگر مردی لقمهی غذا در دهان خانمش، در دهان همسرش لقمهی غذا بگذارد سر سفره خداوند به ازای هر بار که این کار را بکند چقدر پاداش به او خواهد داد. از آن طرف پیامبر فرمود: اگر زنی یک لیوان شربت، یک لیوان آب به شوهرش بده و به شوهرش خدمت کند، بلند بشود به آن بگوید کاری اگر داری بگو من انجام بدهم و به شوهرش خدمت بکنه، «کانَ خیراً لها منِ عبادت سِنَةِ صیامِ نهارها و قیامِ لَیلَها»، از یک سال عبادت که شب مشغول نماز شب و روز روزهدار باشد پیش خداوند پاداشش بیشتر است این زن که میآید یک لیوان شربت به شوهرش تعارف میکند و به او میگوید خسته نباشی و به او میگوید کاری از من بر میآید به تو خدمتی بکنم. پیامبر فرمود: همین که یک بار این را بگویی هر یک بارش به اندازهی یک سال نماز و روزه است. ببینید این نگاه اسلام به خانواده است و به رابطهی زن و شوهر است و بعد میفرماید که «و یبن الله لها»، خداوند برای آن زن در بهشت به کل شربت، به خاطر هر بار شربتی که دست شوهرش میهد و شوهرش را سیراب کند و یا هر خدمتی که به شوهرش بکند «مدینةً فی الجنه»، یک شهری در بهشت برایش آماده میکند. «و غفَرَ لها سِبتینَ خطیئه»، 60 گناهش را خداوند میبخشد. زنی که به شوهرش بگوید خدمتی میتوانم به تو بکنم، کاری هست برای تو بکنم که تو خوشحال بشوی یا یک لیوان آب بدهد دست شوهرش میفرماید به ازای هر باری که این را میگوید و این کار را میکند 60 گناهی که در زندگیش مرتکب شده خداوند تطهیر میکند و مورد عفو الهی قرار میگیرد و مورد رحمت خداوند قرار میگیرد. از امام صادق(ع) پرسیدند بهترین زنان کداماند؟ فرمودند: «خیرُ نساءِکُم التفهُنَ بِاَزواجِهِن و ارحَمُهُنَ باولادِهِن». فرمودند بهترین زنان شما آنهایند که با شوهرانشان لطیفترین و مؤدبترین باشند و با فرزندانشان مهربانترین و اهل ترحم و رحمت. یعنی رابطهشان با شوهرشان و بچههاشان رابطهی درست عاشقانه است این زن بهترین زن امت است. این حرف امام صادق است. پیامبر فرمود: خیر نساءِکُم العَفیفةُ الغَنَمَ. العفیفَ فی فَرجِها، الغَنَمَ علی زوجَها. که این را گفتم حالا دیگر چون اینجا بود من خواندم. بهترین زن شما زنی است که در جامعه اهل عفت باشد ولی با شوهرش در اوج شهوت. «لا یجوزُ لِرَجُل الیَخُصَ نفسَهُ بشیءِ مِنَ المأکول»، میگویند حق ندارد مرد مسلمان تنها تنها برود دنبال یک لذایذ و منافع خودش، دونِ عیالِ، برایش مهم نباشد الان همسرش، خانوادهاش در چه شرایطی هستند. فرمود: تنها تنها نباید بخوری. یک امکان تفریح و لذتی پیش آمده حق نداری بگویی حالا همسر و خانوادهام نیست، خودم بروم تفریح بکنم. فرمودند نه مرد مسلمان هر کاری میکند اول باید به فکر خانمش و بچههاش باشد و ادا سر غذا. حالا البته اینها را که دارم میخوانم خود ما مشکل داریم، چون من اینها را باید بخوانم دارم میخوانم و الا من هم مثل شماها هستم. همهمان سر و ته یک کرباسیم. راجع به غذا این خیلی جالب است. فرمودند: مرد مؤمن کسی است که غذا را طبق اشتهای خانمش میخورد. مرد منافق کسی است که همسرش را مجبور میکند طبق اشتهای او غذا بخورد. این هم تعبیر پیامبر است. فرمودند مرد مؤمن کسی است که درست است مرد مدیر خانواده است، درست است اگر مرد یک چیزی را، حرف مشروعی زد، خانمش اطاعت کند باید به حرف کند، همراهی کند اما از این مدیریت بر خانه مرد حق سوءاستفاده ندارد. این روایت به نظرم بعضی از خانمها خوشحال شدند مخصوصاً این یکی را. مرد مؤمن کسی است که طبق اشتها و میل خانمش، طبق سلیقهی او غذا بخورد یا خانه را بچینند و تنظیم بکند به شرطی که اشرافیگری و اسراف و اینها نباشد، مرد مؤمن این است مرد منافق همسرش را مجبور میکند بگوید این غذا را من دوست دارم تو هم باید همین را بخوری. این فرق ایمان و نفاق توی تعریف اهل بیت(ع). آن وقت یک مورد در مورد این غذا. پیامبر در مدینه میهمان ام عیوب انصاری بودند، همسر ابوعیوب انصاری. اولی که آمدند مدینه میهمان بودند دیگر تا بعد یک جایی را ساختند. ام عیوب هم از خانمهایی هست که از اصحاب پیامبر است و از پیامبر هم روایاتی را نقل کرده ایشان راوی صغهای هم هست و پیامبر وقتی هجرت به مدینه کرد چند روز میهمان ایشان بودند. وقتی که پیامبر از میهمانی خانهی اینها رفتند این خانمهای همسایهها و اینها آمدند از ام عیوب پرسیدند حالا یا علاقه به پیامبر و یا برای فضولی یا هر چیز. آمدند پرسیدند پیامبر این چند روزی که خانهتان بود چه غذاهایی را دوست داشت؟ سفارش میداد شما درست کنید برایش؟ ام عیوب گفت هرگز ندانستم از چه غذایی خوشش میآید و از چه غذایی بدش میآید. «ما رَعَیْتَه امَرَ بطعام»، هرگز به من هیچ دستور غذایی نداد که امروز برای من این را درست بکن. «فَسَنَ علهُ بعَینِه و لا رعیناهُ اطیعَ بطعامِ قد تفَعابَ»، هرگز چیزی جلوش نگذاشتم که عیب بگیرد. حتی آن روزی که خودم میدانستم غذا بد شده است. هرگز از هیچ غذایی عیب نگرفت و هرگز دستور اینکه امروز من این غذای خاص را درست بکنم به من نداد. دو تا روایت دیگر برایتان بخوانم و عرضم را ختم بکنم. آن که به شما گفتم که زن و شوهر بنشینند برای هم حرف بزنند، چقدر عقدهها، مشکلها، سوءتفاهمها حل میشود دیگر. خیلی مسائل حل میشود اگر زن و شوهر با هم حرف بزنند. حتی اگر حرف نزنند، بنشینند با هم جک بگویند، جک بلد نیستند یادشان بدیم. عرض شود که پیامبر اکرم فرمودند: «جلوس المرءَ عند عیالِ»، نشستن مرد در کنار خانمش، همسرش، احب الی الله تعالی، نزد خداوند عزیزتر است. مِن اعتکافٍ فی مسجدی هذا، از اینکه بیاید در مدینه در مسجد پیامبر معتکف بشود. واقعاً این جملهها قابل افتخار است. اینها مشکل خانواده و حقوق زن و مرد را حل میکند. اینها مشکل رواندرمانی و روانشناسی و این چیزهایی که از خودمان در میآریم کجا. هر کدام از اینها را عمل بکنیم مشکلات حل است. فرمود اینکه مرد بیاید با خانمش بنشیند با همدیگر صحبت بکند هر روز، یک وقتی را بگذارند که با هم درد دل بکنند، اصلاً از دست همدیگر انتقاد کنند ولی مؤدبانه نه که با خشونت و اهانت، میفرماید مردی که بنشیند کنار خانمش و با آن درد دل بکند و احوالش را بپرسد نزد خداوند عزیزتر از آن است که بیاید در مسجدالنبی در مدینه اعتکاف کند. عثمانبنمضعون از اصحاب پیامبر آمد پیش رسولالله گفت من با خانمم قهر کردم، دعوایمان شده و رابطهی زناشویی را قطع کردیم، اصلاً من رختخوابم را هم جدا کردم، کاری هم دیگر با او ندارم. پیامبر میدانید چه گفت؟ خیلی جالب است فرمودند: به چه حقی این کار را کردی؟ گناهی، معصیتی، خیانتی کرده که این کار را کردی یا یک اختلافی شده. تو اصلاً حق نداری این کار را بکنی. بله اگر خیانتی کرده، معصیت کبیرهای کرده آن بحث دیگری است که باید تنبیه بشود و الا ظلمی کرده آن بحثی است و الا کدورتی با هم پیش آمده. پیامبر فرمودند: حالا یکی دو تا از آن روایاتی که گفتم یک کمی بیحیایی است بگویم چون این بیحیایی در داخل خانه عین حیاست. عین حیاست. همهتان متأهل هستید دیگر، هان؟ مجرد اگر هست برود بیرون خواهش میکنم اول. پیامبر فرمودند که این روایت را گوش کنید، پیامبر فرمودند: «اِنَ العبد المؤمن»، بندهی مؤمن خداوند، مرد مؤمن کسی است که اگر با خانمش حرفش شد برود، «اذا اَخَذَ بِیدِ زوجته»، وقتی برود دست خانمش را بگیرد، «کَتَبَ اللهُ لَهُ عشر الحسنات»، خداوند ده حسنه و پاداش برای او مینویسد «و مها عَنْهُ عَشرَ السیئات»، ده گناه او پاک میشود و بخشیده میشود. «فَاِن قَبَلَها»، اگر خانمش را ببوسد، «کَتَبَ الله لهُ معة الحسنه» و، خداوند صد پاداش به نامش مینوسید و صد گناهش بخشیده میشود. «فَاِن الَمَ بها»، اگر خانمش را در آغوش بگیرد خداوند هزار پاداش برای او مینویسد و هزار گناه او پاک میشود. خلاصه میرود تا جاهای باریک دیگر. میرود تا آخر قضیه پیامبر میروند و توی این روایت میفرمایند که و اگر رفت چه و چه فرشتگان میآیند بعد اگر دیگر خلاصه پیامبر فرمود وَ اذ اغتسلا، وقتی که دارند غسل میکنند، غسل جنابت، غسل میکنند برای تطهیر خودشان، «لَم یمرَ الماءُ علی شَعرتٍ من کلِ واحدٍ منهما»، به تعداد موهای سرشان که آب بر آنها میگذرد، به تعداد آنها خداوند پاداش برایشان مینویسد. کدام دین است که برای معاشقهی جنسی زن و شوهر ثواب میدهد. کدام دین است توی دنیا. بروید بگردید. برای اینکه طبعیت انسان، غریزهی انسان را میشناسد و به رسمیت میشناسد و گناهان را از آن پاک میکند. ابوذر، پیامبر به ابوذر گفتند که ابوذر حق خانمت را فراموش نکن. حالا نمیدانم خانمش آمده بوده پیش پیامبر شکایت کرده بوده، چه بوده، فرمودند که با خانمت بر تو حق معاشقه و عشقبازی دارد. حق همبستری دارد. با خانمت نزدیکی کن، با همسرت آمیزش جنسی کن. خداوند به تو پاداش خواهد داد در قیامت. بعد ابوذر میگوید که خدا برای لذت جنسی پاداش میدهد به ما؟ فرمود بله همانگونه که برای زنا و گناه جنسی عذاب میکند. همانطور که برای روابط نامشروع عذاب خواهید شد برای روابط مشروع با همسرت پاداش میگیری. عبادت است، تقرب به خداوند است. راجع به حبّالنساء این روایت را پیامبر فرمودند که اصلاً علامت خب دیگر اگر من بخواهم بخوانم زیاد است اینها و شما هم خسته شدید. خیلی ممنون و متشکرم از اینکه حالا تعبیر پیامبر را نباید گفت چون روایت واقعاً احتیاج به تحمل ندارد من الان میبینم نزدیک به یکی دو ساعت است دارم حرف میزنم ما خسته شدیم شما هنوز نشستید. علتش میدانید چیست؟ علتش این است که این روایات و آیات عین فطرت بشر است. برای اینکه اینها یعنی عدالت، یعنی اخلاق، یعنی انسانیت، یعنی حقوق بشر. برای اینکه ما همهمان میفهمیم که اینها راه نجات است و راه زندگی شیرین است و الا اگر من میخواستم این همه حرف بزنم یک چهارم این ما میخواستیم یک حرفی بزنیم که واقعاً نیاز فطری ما و شما نیست شما همهتان از این سالن میرفتید بیرون. حالا هم میدانم اگر باز هم بخوانم باز مینشینید ولی دیگر ما بریدیم. یک صلوات بفرستید. فرمودند سوالات زیاد است و ممکن است به همه نرسیم ولی تعدادی از جوانان در جلسه درخواست کردهاند به طور خاص چند دقیقه در مورد حدود ارتباط دختر و پسر از منظر اسلام هم نکاتی بگویید. معلوم میشود دختر و پسر مجرد هم داشتیم توی جلسه ما این حرفهای بیحیایی را زدیم. البته نگفتن خواستند بشنوند ببینند ما چه میگوییم. البته الان که این مجردین و مجردات چشم و گوششان از متأهلین بازتر است تظاهر میکنند که نمیدانند. راجع به رابطهی دختر و پسر. یک وقت رابطه، رابطهی مذکر و مؤنثی هست یک وقت رابطه، رابطهی دو تا انسان است. هر جا رابطهی دو تا انسان است و جنسیت توی آن واقعاً دخالتی ندارد هیچ تفاوتی ندارد با بقیهی روابط و اسلام منعی نگذاشته. مثل خب این همه آقایان و خانمها با همدیگر توی خیابان و تاکسی همدیگر را دارند میبینند و رفت و آمد میکنند و اینها چه مشکلی دارد وقتی احکام اخلاقی و شرعی رعایت میشود. از آن لحظهای که دیگر گفتگوها، نگاهها کم کم دارد شاعبهی جنسی پیدا میکند و این را هیچ کس نمیفهمد الا خود آن افراد. خودشان زودتر از همه میفهمند البته بعد کم کم بقیه هم میفهمند ولی خود آن افراد، آن دختر و پسر، آن زن و مرد زودتر از همه میفهمند. از آن لحظهای که دیگر گفتار و رفتار دارد سبقهی جنسی میگیرد از آن لحظه به بعد اسلام به دلائل متعدد، برای حفظ دنیا و آخرت مرد و زن، برای حفظ حقوقشان، کرامتشان، حفظ خانواده و مسائل مختلفی که به بعضیهاش من اشاره کردم اسلام حساسیت نشان میدهد مگر اینکه قصد ازدواج باشد. اگر قصد ازدواج باشد آن وقت دیگر مسائل خیلی عادی میشود منتها قصد ازدواج هم آداب و رسومی دارد دیگر. مثلاً پدر و مادرشان را در جریان بگذارند و آن وقت اگر بنای ازدواج یعنی بنای آشنایی قبل از ازدواج است، حقیقتاً قصد ازدواج باشد با اطلاع خانوادهها و پدر و مادرشان اینها نهتنها صحبت اشکالی ندارد عرض میکنم کنترل شده باشد بلکه لازم است حتی بالاتر از این. ما توی روایت داریم که خیلی از خانوادههای مذهبی این را هم حاضر نمیشوند بکنند ولی میخواهم بگویم تا کجا شرع اجازه داده. میگوید اگر پسر یا دختری دارند صحبت میکنند، اومدند خانه برای خواستگاری و صحبت و اینها مثلاً خب مرد که پوشیده نیست و معلوم است. خانم که محجبه است پسر بگوید که من میخواهم مثلاً با شما راحتتر آشنا بشوم، شما را دقیقتر ببینم. توی فقه اسلام و روایت اسلامی اجازه میدهد که دختر بدون حجاب با آن پسر صحبت بکند. بدون حجاب صحبت بکند. بنشینند روبروی هم و کاملاً همدیگر را ببینند. حتی با لباس غیر پوشیده با هم صحبت بکنند. تا اینجا اسلام اجازه داده اگر قصد ازدواج هست. اگر نیست یعنی میخواهد معاشقههای خیابانی، معاشقهی بدون مسئولیت منهای اخلاق بخواهند استفاده بکنند، مصرف بکنند همدیگر را بدون اینکه تن به مسئولیت و اخلاق و حقوق و اینها بدهند این حتماً غلط است. حتماً غلط است. آن وقت توی این حوزههای آماری که میدهند میگویند چون معمولاً دختران عاطفیتر هستند توی مباحث عشق صادقترند و دنبال تصاحب قلب مردند. پسر بیشتر دنبال تصاحب تن زن است. یعنی پسر رابطه را بیشتر، اینها توی روانشناسی مرد و زن هست. اینها متفاوت هست با هم. مرد، پسر و دختر، مرد و زنی که با هم صحبت میکنند، دوست پسر و دختر بیشتر نمیخواهم بگویم مطلقاً؛ ولی بیشتر پسر دنبال ارضای جنسی خودش است در حالی که دختر بیشتر دنبال ارضای عاطفی خودش است. یعنی یک آماری گرفتند از یک عدهای که همین جوری روابطی با همدیگر دارند و خیال میکنند که اینها روابط سالمی است میگوید اکثر این دخترها میگفتند ما واقعاً فکر میکردیم این با ما ازدواج میکند برای همین با او قرار میگذاشتیم و صحبت میکردیم و اینها. در حالی که پسرها اکثرشان میگفتند که ما هیچ وقت تصمیم به ازدواج با این نداشتیم. من فقط میخواستم یک مدتی با این خوشگذرانی کنم. تصمیمی که با او ازدواج کنم نداشتم. میخواستم تفریح بکنم. خب این است دیگر. یعنی وقتی تن دادی به این رابطه اجازه دادی تو را مصرف کند به لحاظ جنسی در حالی که به حقوق تو احترام نگذارد. اولاً میگوید که من میخواهم با تو فقط دوست باشم، من میخواهم فقط با هم صحبت کنیم، نمیدانم اینها را که میگویم چون برای ما آوردند توی حوزهی بحثهای مربوط به فرهنگ خانواده یک مقدار زیادی بحثهای ازدواج و طلاق آوردند ما خواندیم من روی این قضیه نشستم مطالعه کردم. میگوید اکثر اینها اول این جوری شروع میشود که من هیچ قصد جنسی ندارم من فقط میخواهم، آرامش پیدا میکنم همین که با هم صحبت کنیم و اینها از تنهایی در میآیم حالات عاطفی فقط مد نظرم هست. در حالی که بعد از یک مدتی اکثر پسرها میروند به سمت روابط جنسی، ارضای جنسی و دخترها هم تن میهند. حالا بعضیهاشان خودشان هم میخواهند، بعضیها نمیخواهند. در درجهی اول توجه به ازدواج دارند فکر میکند این واقعاً عاشقش است ولی بعد تسلیم میشود. بعد که تسلیم شد و مصرف شد آن وقت آن رهایش میکند. یک نظرسنجی کردند از بعضی از بچهها حالا توی دانشگاه نظرسنجی شده بود چند وقت پیش که سه، چهار تا NGO بحثهای روانشناسی خانواده و ازدواج و روانشناسی جنسی این کار را کرده بودند بعضیشان هم نهادهای دولتی بودند و بعضیها هم غیر دولتی میگفت بسیاری از این روابط همین جوری شروع میشود. با خودشان صحبت کردند. روابط این جوری شروع میشود و اکثر این روابط به ازدواج منجر میشود یا نمیشود؟ نمیشود. طبق آمار کمتر از ده درصد یعنی حدود هشت درصد رابطهی دوست دختر و پسری به ازدواج منجر میشود و از این هشت درصد نیمی از آنها یا بیشتر با فاصلهی یکی، دو، سه سال به طلاق میکشد. یعنی چند درصدش ثابت میماند؟ زیر پنج درصد. زیر پنج درصد رابطهی دوست دختر و پسری به ازدواجی منجر میشود که ادامه پیدا میکند. بدون تنش. خب حالا من سوال میکنم اصلاً اسلام و شرع هیچی این نوع روابط چقدر به نفع پسر است؟ چقدر به نفع دختر است؟ بعد یک سوال. دختری که قبل از ازدواجش با چند تا مرد، با چند تا پسر رابطهی، اصلاً من نمیگویم رابطهی جنسی، رابطهی عشقی داشته. رابطهی عشقی و عاطفی داشته. این بعد میتواند واقعاً قلبش را در اختیار شوهرش قرار بدهد؟ میتواند؟ چقدر میتواند؟ مردی که قبل از ازدواج با چند تا دختر دیگر رابطه داشته، این میتواند بعد از ازدواج با همسرش صادق باشد با همسرش؟ ضمن اینکه بعضی از اینها بعد از ازدواج هم گاهی به این کارها ادامه دادند. این هم یک آمار است باز. یک آماری داریم که بعضی از این دخترها و پسرهایی که رابطهی آنچنانی داشتند بعد با کس دیگری ازدواج میکنند آن پسر نمیداند خانمش قبل از ازدواج با این با چند تا پسر دیگر هم چه روابطی داشته. خانم نمیداند شوهرش قبل از ازدواج با این با چند تا پسر دیگر رابطه داشته. اصلاً این خانوادهای که اساسش اطمینان و اعتماد نیست با خیانت شروع میشود چقدر میتواند صادقانه ادامه پیدا کند و باز آماری است که چند درصد از این روابط بعد از ازدواج هم متأسفانه ادامه پیدا کرده چون یک رابطهی عشقی، عاطفی، گاهی جنسی قبل از ازدواج این داشته با یک مرد دیگری یا با یک زن دیگری. این رابطه که فوری قیچی نمیشود. گاهی مخفیانه و خائنانه ادامه پیدا میکند. بروید توی دادگستریها پروندهی قتلها را بخوانید ببینید چند درصدش راجع به همین قتلهای این جوری است. طرف ازدواج میکند بعد میفهمد که قبل از آن دو، سه تا دوست پسر داشته. گاهی هم با یک نفر هنوز تماس دارد. دوست دختری و پسری عواقب زیادی دارد. من یک وقتی بررسی میکردم واقعاً بیست، سی مشکل بزرگ در همین دنیا. اصلاً فرض کن آخرت و اخلاق و بهشت و جهنم دروغ است. اصلاً بیست، سی صدمهی بزرگ به همین زندگی توی دنیا میزند. رابطهی مهار گسیختهی بین دختر و پسر قبل از ازدواج. البته بخشی از این گناهش هم، بخشی از گناهش خب به خودشان مربوط است بخشی هم مربوط به کیهاست؟ یک به پدر و مادر که به فکر این نیاز فرزندشان، مراقب فرزندانمان نیستیم و ازدواج به موقع را در برابرش مانع ایجاد میکنیم. دو رسانهها. از صدا و سیما تا مطبوعات. سه نظام آموزش و پرورش و نظام دانشگاهی و اساتید و معلّمین ما. نظامی فرهنگی توی جامعه. اینها آموزش نمیدهند. ازدواج، اسلامی که اینقدر سختگیری میکند در باب روابط نامشروع از آن طرف رابطهی مشروع را صد درصد آسان و فوق آسان کرده. آسانتر از ازدواج ما در اسلام کاری نداریم. آسانترین کار است و اینقدر عادی بود توی روایت دارد یک وقت مسئله عادی بود. حالا اینجا توی جامعهی ما اگر یک دختری بیاید بگوید که من شوهر میخواهم، میخواهم ازدواج بکنم. اوه دخترِ آمده گفته من شوهر میخواهم. بعد توی همین جامعه این همه کثافتکاری دارد میشود. کسی راجع به آنها هیچی نمیگوید. دوست دختر، دوست پسر یک اسم گذاشتیم روی زنا و روابط نامشروع، دوست پسر و دوست دختر. Girl friend. Boy friend. اسمش قشنگ شده خیال میکنیم خودش هم درست شد. مثل اینکه روی لجن اسم گُل بگذاری. مگر با اسم درست میشود. هزار جور مشکلات درست میشود فردا برای تو. برای خودت. حالا بچههای نامشروعی که این وسط به دنیا میآیند. کارهای نامشروعی. خود دختر و پسر اصلاً بدشان میآید از اینکه طرفشان خائن باشد. خودش خیانت میکند ولی بدش میآید طرف مقابلش خائن باشد. یک وقتی من خانهی پدرم همین چند وقت پیش بود رفته بودم توی آشپزخانه چای بریزم دیدم توی کوچه صدای دعوا دارد میآید. اول گفتم گوش بکنم، گوش نکنم. استراق سمع است جایز نیست. بعد گفتم توی خیابان دارد دعوا میکند دیگر. خودش دارد داد میزند. من همینجوری چای ریختن را طول دادم تا بشنوم اینها سر چه دارند دعوا میکنند. دیدم 4، 5 تا دوست دختر و پسرند. مثلاً 2، 3 تا دخترند، 2، 3 تا پسر. دارند با هم دعوا میکنند. این به او میگوید که آن هفته تو قرار بود با من باشی چرا با منیژه رفتی؟ او هم میگفت نه من به خدا با منیژه نبودم از خودش بپرس. میگفت من از خودش هم پرسیدم. یک ربعی قشنگ من نشستم گوش دادم اینها هم نمیدانستند که ما داریم استراق سمع میکنیم. بعد هم با خودم گفتم حالا اصلاً این کار من درست بود شرعاً؟ برم تو خیابان ازشان حلالیت بطلبیم بگوییم ما داشتیم گوش میکردیم حرفهاتان را بعد هم یک نصیحتی هم بکنم. میخواستم بروم بهشان بگویم که البته نرفتم دیگر. ولی میخواستم بروم بهشان بگویم که ببین خودتان هم که اهل خیانت جنسی، خودت داری خیانت جنسی میکنی، خودت با این رابطه داری، با او رابطه داری، خودت هم داری میگویی ولی باز دلت میخواهد دوست پسرت یا دوست دخترت به تو خیانت نکند با پسر و دختر دیگری رابطه نداشته باشد. خودت هم میفهمی این کار و روش غلط است. خودت هم میفهمی این خلاف فطرت است، خلاف عدالت است. درست نیست این. اسلام طرفدار صد درصد معاشقه و رابطهی نهفقط عاطفی بلکه رابطه جنسی بین زن و مرد است. صد درصد. سرکوب جنسی، عقدهی جنسی ابدا. صد درصد آزاد منتها معاشقه در زیر سایهی اخلاق و عدالت. نه جدا از اخلاق و حقوق و عدالت. رابطهی انسانی، رابطهی جنسی توأم با مسئولیت. دوست دختر و پسر نسبت به هم مسئولیتی ندارند. درست است؟ چه مسئولیت حقوقی؟ چه مسئولیت اخلاقی میپذیری؟ به هم نزدیک میشوند فقط برای اینکه همدیگر را مصرف کنند. او به فکر لذایذ خودش است، این به فکر لذایذ خودش است. این رابطه انسانی نیست. در شأن انسان نیست. اسلام میگوید رابطهی دختر و پسر قطعاً لازم است. سرکوب جنسی خلاف احکام اسلام است و حتی اگر تشکیل خانوادهی دائمی برای تو امکان ندارد تشکیل خانواده موقت برای اینکه سرکوب جنسی نداریم ما توی اسلام. البته با رعایت حقوق و اخلاق. نه اینکه ازدواج موقت مزاحم ازدواج دائم بشود خانواده را تهدید بکند. یک کسی آمد به امام صادق(ع) فهمیدند ایشان ازدواج موقت کرده مثلاً چند تا همسر موقت هم دارد. به او فرمودند شنیدم چند تا ازدواج موقت کردی. گفتند بله. گفتند تو مگر خانواده نداری؟ تو که خودت خانواده داری. برای تو نیست این. این را گذاشتند اگر کسی نمیتواند خانوادهی دائمی تشکیل بده به هر دلیلی، یا دوری یا مسافرت طولانی، نمیدانم یک جایی تبعید است، نمیدانم پول ندارد، چه کار نشده، یا کسی به او زن نمیدهد یا کسی نمیآید شوهرش بشود به طور دائم این را گذاشتند که سرکوب جنسی نباشد. ما طرفدار این نیستیم. خانوادهی دائم نمیتوانی تشکیل بدی خانوادهی موقت تشکیل بده. تو که خانوادهی دائم داری چرا میروی این کار را میکنی؟ پس راهش را کاملاً باز گذاشته. ارضای جنسی آری یا نه؟ آری. معاشقه و روابط دوستانه و عاطفه و محبت آری یا نه؟ حتماً آری. حتماً آری. توی اسلام شهوت خبیث نیست. خیلی هم خوب است. نعمت الهی است. شهوت مثل سایر لذایذ زندگی هدیه و نعمت الهی است. اصلاً از امام(ع) بگذارید این را بگویم از امام پرسیدند آقا لذتبخشترین کار چه هست توی دنیا؟ امام فرمود: «الذُّ الاعمال»، لذتبخشترین کار همین لذت جنسی است. معاشقهی جنسی است. رابطهی زن و شوهر. بعد یک کسی گفت در آن عالم چه. در بهشت چه؟ امام فرمودند: «همانجا هم همین است». تو بهشت هم که ما بریم آنجا هم باز مسئلهی لذت جنسی هست منتها در یک نوع بسیار لطیفترش و عالیترش. خب پس اسلام ضد لذت جنسی نیست. اسلام ضد عشقبازی و معاشقه نیست. منتها میگوید معاشقه و عشقبازی و لذت جنسی منهای اخلاق یا به علاوهی اخلاق، منهای مسئولیت یا به علاوهی مسئولیت؟ منهای حقوق متقابل یا به علاوهی حقوق متقابل؟ یعنی تو وقتی با یک دختری یا پسری رابطه برقرار میکنی میخواهی او در برابر تو احساس مسئولیت بکند یا به تو خیانت بکند؟ تو در برابر او احساس مسئولیت بکنی یا خیانت بکنی؟ بگذار یک خاطرهای را هم بگویم. یک سفری من بالکان بودم. تو یک جایی یک جمعی از مسلمانان اروپایی بودند که از اسلام چیزی نمیدانستند خیلی ولی آدمهای بسیار، قلبهای خیلی پاکی داشتند. واقعاً اسم پیامبر را میآوردی اینها بعضیهاشان اشک میریختند. قرآن را نمیفهمیدند نمیتوانستند قرآن را عربی بخوانند ولیکن اصلاً قرآن را میدید صد برابر ما احترام به قرآن میگذاشتند. آن وقت در عین حال خب با احکام اسلام آشنا نبودند. یعنی مشروب هم میخوردند دوست دختر و پسر هم داشتند. مسلمان اروپایی بودند دیگر. موقع شام داشتیم شام میخوردیم، صحبت میکردیم یکیشان گفت که مشروب. سوال کرد من فهمیدم که این آخوندشان جرأت نکرده حتی اینها را بهشان بگوید. در این حد هم جرأت نکرده بگوید مشروب و زنا و اینها حرام است. اینها را جرأت نکرده فقط گفته بهشان نگویم بگذار بیایند گاهی بیایند مسجد نماز بخوانند ما به همین راضی هستیم که من به روحانیشان گفتم شما مثل اینکه اینها را هم بهشان نمیگویی. آخر نماز که تمام میشد خانمها توی مسجد حجاب داشتند مثل اینهایی که میروند توی کلیسا با روسری بعد میآیند بیرون درش میآورند. آمدند تو مسجد روسری گذاشتند و نماز خواندند، آمدند بیرون روسریها را برداشتند بیحجاب بعد آمدند با آن امام جماعتشان روبوسی کردند که تقبّلالله و فلان و اینها. بعد عرض شود که این روحانیشان بهشان این چیزها را نمیگفت. بعد به او گفتم که آقا شما مثل اینکه اصلاً راجع به شراب و حجاب و راجع به دوست دختر و پسر هیچ چیز به اینها نمیگویی گفت اینجا ایران و مصر و عربستان نیست. اینجا اروپاست. اینجا غیر مسلمانند. اینها یک اقلیتی هستند. این فضا و اینها من اگر اینها را هم بخواهم بهشان بگم ممکن است مسجد هم دیگر نیایند نماز هم گاهی میآیند میخوانند همان هم دیگر نیایند. گفتم حالا آقا بگذار ما سر میز شام نشسته بودیم دیدم اینها میخواهند از من سوال بکنند من به این عالمشان گفتم اینها از من سؤال میکنند من به اینها جواب میدهم شما ببین وقتی من رفتم اگر دیدی خوب بود مؤثر افتاد جوابها شما بعد ادامه بده. بگو بله همین است ادامهاش را بده و برو. اگر دیدی خراب شد یعنی اینها بیشتر از دست ما گفتن عجب اسلام سخت است ما قبول نداریم و اینها تو برو بگو آقا این اصلاً معلوم نبود چه کسی بود آمد اینجا یک مزخرفاتی گفت. حرف مفت زد اصلاً اینها ربطی به اسلام ندارد و همینجوری که هستند نگهشان دار. گفت باشد. این قرار ما با او بود. سر میز شام که نشستیم و 4، 5 تا پسر و دختر و اینها نشسته بودند. یکیشان گفت، نگفت خودم، گفت این میپرسد دوستش را گفت. گفت این میپرسه مشروب چه جوری هست؟ میشود خورد یا نه؟ من گفتم که موقعی که مسجد میآیید مشروب اصلاً نخورید. گفت نه وقتی مسجد میآییم اصلاً نمیخوریم. من فهمیدم میخورند وقتهای دیگر. گفتم که وقتهای دیگر چرا میخورید. گفتم تو میدانی کسی که مشروب میخورد، کسی مست میکند شعورش تعطیل میشود، عقل دیگر کار نمیکند. اخلاق نمیفهمد چه هست. وجدان سرش نمیشود. شرف دیگر سرش نمیشود. حقوق همسر و خانواده و همسایه دیگر نمیفهمد. این کاری هست که مواد مخدر و شراب و مواد الکلی با آدم میکنند دیگر. گفتم من فکر میکنم کسی که در یک لحظهای دارد یک کاری میکند که نمیتواند در مورد آن کار توضیح بدهد و نمیتواند از آن کارش دفاع بکند این کار در شأنش نیست و وقتی که آدم مست میکند عقلش و اخلاقش تعطیل است. شما مسئولیت اعمالت را به عهده نمیگیری. الان مست میکنی یک حرفهایی میزنی به تو میگویند تو دیشب این حرفها را زدی. خودت هم باور نمیکنی که دیشب این حرفها را زدی. برای خودت هم آبرو نگذاشتی. کسی که مست میکند و مشروب میخورد جان و مال و آبروی دیگران و حتی جان و مال و آبروی خودش از دست او دیگر در امان نیست. گفتم شما که مسجد میآیی نمیخوری خب وقتهای دیگر هم نخور. اینها را که توضیح دادم گفت یعنی شراب حرام است؟ گفتم خب بله دیگر. بعد یکی از دوستان ما میگفت که میخواستی اینجوری نگویی. میخواستی بگویی ای همچین. یواش یواش بگی که ای همچین یک کمی حرام است. بعد یکیشان هم گفت که باز این حرف را زد که این دوست من دو، سه تا دوست دختر دارد و با دو، سه تا دختر دوست است که یکشنبهها میروند دیسکو و رقص و اینها. شما راجع به این نظرت چه هست؟ این درست است؟ خودش را نمیخواست بگوید دوستش را گفت. گفت چند تا دوست دختر دارد این اشکال دارد؟ گفتم نه اشکال ندارد فقط دو، سه تا نکته، دو، سه تا سوال من از شما میکنم جواب بده. گفت چه؟ گفتم تو دوست دختر داری دوست داری در آن لحظهای که این دوست تو هست با پسر دیگر هم دوست باشد یا نه؟ گفت نه گفتم خب پس. من میگویم تو با دوست دخترت یک قراری بگذار. تو این قرار سر دو، سه تا چیز با هم توافق کنید. یک. تا وقتی که با تو هست حق ندارد با مرد دیگری رابطه داشته باشد. این شرط خوبی است؟ گفت آره این خیلی شرط خوبی است. گفتم دو. یک قرار مدار اقتصادی هم با هم داشته باشید. تو مسئولیت اقتصادی نسبت به این خانم را میپذیری یا نمیپذیری؟ یا یک هدیهای باید به او بدهی یا ندهی؟ حالا میدانید که بحث ازدواج دائم و موقت هم تو نفقه با هم تفاوت دارد هم تو بعضی احکام با هم تفاوت دارد تو بعضی احکام هم کاملاً شبیه هم است ولی هر دو تشکیل خانواده است. زن و شوهرند. فحشای اسلامی نیست. چون بعضیها به قصد فحشا میروند توجیه شرعی میکنند با ده تا، بیست تا زن رابطه دارد برای ارضای خودش اسمش را میگذارد ازدواج موقت. این نیست. این در موارد خاص است و با رعایت کامل اخلاق و حقوق متقابل و واقعاً با احساس زن و شوهری است. نه احساسی که این دارد آن را مصرف میکند. احساس زن و شوهری وجود دارد ولی به خاطر اضطرار، به خاطر یک اضطراری این خانواده نمیتواند ادامه پیدا بکنه. دائمی نیست. تازه خانوادههایی که دائمی تشکیل میشود مگر آنها چه ضمانتی دارد برای دوام. اصلاً شما فرض کن عقد دائم کرد. دو ساعت بعد هم طلاق میدهد. این ماهیتش با ازدواج موقت چه فرقی دارد؟ باید اخلاق و حقوق و انسانیت بر آن حاکم بشود و عرض کردم توی روایت گفته آنهایی که امکان ازدواج دائم و تشکیل خانواده ندارند و تحت فشار هستند هم نیاز عاطفی دارد، هم نیاز جنسی دارد، اینها را نباید سرکوب کرد اینها میتوانند با توافق دو طرف، با رعایت شرع و حقوق متقابل یک خانوادهی موقت تشکیل بدهند با رعایت شرع نه سوءاستفادهی جنسی. نه خانمبازی و فحشا با توجیه اسلامی. اینها همه توضیح دارد. چون اینها ازش سوءاستفاده میشود. از احکام اسلام سوءاستفاده میکنند بعضیها. چه مرد چه زن. گفتم یک شرط هم راجع به مسئلهی اقتصاد بعد هم گفتم یک شرط دیگر هم اگر شما خیلی با همدیگر بیش از اندازه دوست شدید و این وسط یک بچهای متولد شد آن وقت تکلیف این بچه چه هست. یک انسان را به دنیا آوردی آن که به دنیا آمد دیگر چه کار میخواهی بکنی؟ مسئولیت آن باید معلوم باشد. سه، چهار تا شرط را من گفتم. گفتم این توافقها را قبول داری با دوست دخترت بکنی؟ گفت آره به نظر من این چهار تا، پنج تا شرطی که میگویی همهاش درست است. هم معقول و منطقی است هم اخلاقی است و دوست دختر من هم اینها را قبول دارد. من فکر میکنم او هم اینها را قبول کند. گفتم خیلی خب آقا جان این همان ازدواج است چرا از اسمش میترسی؟ ازدواج هم همین است دیگر. شاخ و دم که ندارد ازدواج. ازدواج فکر میکنید مثلاً وقتی مرد و زنی با هم ازدواج میکنند مثلاً در کائنات یک اتفاقاتی میافتد در سیارات و ستارهها و در اعماق اقیانوسها دو، سه میلیارد کار میشود اینها با هم ازدواج میکنند. نهخیر آقا هیچ اتفاقی نمیافتد. شما به عنوان یک مرد و زن مستقل و آزاد با همدیگر یک توافقی میکنید، یک قرارداد شرعی است، یک تعهد متقابل است میگوید از این به بعد رابطهی من با شما تفاوت میکند با رابطهای که من با زنان دیگر و تو با مردان دیگر داری. ما نسبت به همدیگر یک میثاقی داریم. میثاق جنسی، میثاق اخلاقی، میثاق اقتصادی. ما از این بعد با هم رابطهای داریم که مرد و زنهای دیگر با مرد و زنها دیگر ندارد آن رابطه را. ما به هم نزدیکتر میشویم. شرطش چه هست؟ زن حق ندارد با مرد دیگری رابطه داشته باشد. مسائل اقتصادیش این هست. خب آقا ازدواج همین است. ازدواج چه هست مگر. تازه فقها میگویند اگر کسی هست که ازدواج را به صیغهی عربی بخواند، اگر کسی هم نیست که به صیغهی عربی بخواند به همان زبان خودت به فارسی هم بگویی درست است. فقط شاهد عادل باشد که بگوید من و تو زن و شوهر هستیم. تمام. احکام شرعیش خیلی ساده است. توی رسالهها ببینید خیلی ساده است. خب اسلام اینقدر ازدواج را راحت کرده. کسی هم که ازدواج دائم نمیتواند موقت. این دیگر چه مرضی است که دوست دختر و پسری یعنی رابطهی بدون تعهد اخلاقی و حقوقی. این دیگه چه هست. این واقعاً به نظر من فقط مسئلهی سوءاستفاده از همدیگر است و الا اگر شائبهی جنسی نباشد هیچ اشکالی ندارد. دیگر سوالات زیاد است من هم خسته شدم. شما هم خسته شدید. یک سوال دیگر هم بخوانم. میگویند که سوالات خیلی زیاد است به طرز خطرناکی زیاد است. توضیح دهید که باید تا کجا مطیع باشد و این دیدگاه را توضیح دهید. ببینید فرمودند کتابی هم معرفی کنید. کتابهای متعددی هم در این باب است. یکی نظام حقوق زن در اسلام برای آقای مطهری است. کتاب زن در آیینهی جمال حالا اسمش را یادم رفت. برای آقای جوادی آملی است. کتاب حقوق زن برای آقای حکیمی است. کتابهای مختلفی هست. جناب آقای امینی دو، سه تا کتابهای خوب در رابطه با خانواده دارند. حالا من الان حضور ذهن ندارم. یک لیست کتابهای خوب در این باب میتوان گفت. در باب مسئلهی سالار و مردسالار ببینید خانوادهی اسلامی این روایتی که من خواندم به نظرم روشن بود ما تو خانوادهی اسلامی سالا به معنای دیکتاتوری نه مردسالاری نه زنسالاری نه کودک سالاری خانواده با دیکتاتوری مرد یا زن یا کودک اداره نمیشود. خانوادهی مسلمان نیست. خانوادهی مسلمان حقسالار است. خداسالار است. عدالتسالار است. حقوق و وظایف متقابل را باید شناخت و رعایت کرد. اطاعت هم که میگویند اطاعت زن از شوهر اطاعت پادگانی نیست. خانه زندان نیست، پادگان نیست. این اطاعت به معنای همراهی با شوهر است. همراهی عاشقانه با شوهر است. مرد هم عرض کردم اگر خداوند مرد مدیر خانه است و زن با مردش همراه باشد، همگام باشد همین اسلام میگوید اگر مرد توی خانه، مگر نخواندم الان روایتش را. اگر مرد توی خانه زنش را مجبور کند به سلیقهی او غذا بخورد این منافق است. مؤمن نیست. یعنی درست است که مرد مدیر خانواده است به لحاظ اقتصادی و حامی خانواده است اما به این معنی نیست که مرد دیکتاتور خانواده است. از این اختیاراتش سوءاستفاده نباید بکنه. از قدرت بدنیش سوء استفاده نباید بکند. از حق نفقه سوءاستفاده نباید بکند. همانطور که زن هم از حقوق و امتیازاتی که دارد علیه شوهرش نباید سوءاستفاده بکند. آقا دو نوع خانواده، گاهی هم هست توی جامعهی ما از هر دویش هم هست. اینها هر دو غلط است دیگر. یکی خانوادهای که خانم دارد سلطنت مطلقه میکند مردش را به چشم یک نوکری که تو باید برای ما پول بیاری زندگی ما را تأمین کنی بریزی جلوی ما. اینجوری به شوهرش نگاه میکند. خانوادهای هم هست که زنش را مثل یک کنیز میبینه. براش حقوقی، حرمتی، سلیقهای، نیازی، چیزی قائل نیست. اینها هر دویش غلط است. اطاعت که گفتند یعنی در چارچوب شرع، در چارچوب مصالح خانواده این را گفتند. نه اینکه او هر چه که دلش میخواهد بگوید این هم به هر صورت اطاعت بکند یا زن هر طوری دلش میخواهد عمل بکند بگوید من چون مطیع تو نیستم ما چه هستیم بنابراین کاری نداریم که تو چه میخواهی. بعد هم آخرین جملهام را عرض بکنم خانواده بر اساس قانون اداره میشود یا نمیشود؟ یک خانواده به من نشان بدهید که با قانون خوشبخت میشود. قانون کف خانواده است. خانواده بر اساس عشق و عاطفه و اعتماد متقابل اداره میشود. قانون برای وقتی است که خانواده دارد فروپاشی میشود. آنجا از قانون حرف میزنند و الا کدام زن و شوهر تو یک خانوادهی سالم اسلامی هر روز میگویند که طبق مادهی فلان قانون امروز من این را باید بگویم که تو این کار را بکنی. این که خانواده نیست که. بنابراین نگویید چه اختیاراتی. اختیارات قانون البته روشن است موقع دعوا. باید رفت توی دادگاه و الا توی خانواده بر اساس قانون نه. بله زن خوب زنی است که شوهرش وقتی که در چارچوب مصالح خانواده دارد یک چیزی را میگوید همراهی کند. لجاجت و گستاخی نکند و مرد خوب هم مردی است که از اختیاراتش سوءاستفاده نکند. خیلی ممنون و متشکرم و تشکر میکنم از اینکه این بحث را تحمل کردید و طولانی هم شد و امیدوارم امشب بر همهی خانوادهها انشاءالله مبارک باشد.
هشتگهای موضوعی